باورها چگونه به وجود می آیند

باورها مانند گیاهان در ذهن ما رشد می کنند هر چقدر باور تنومندتری داشته باشید تغییر آن سختتر خواهد بود همانند گیاهی که اکنون به درختی بزرگ تبدیل شده است باورهای سالم ما را به سمت خوشبختی و باور های ناسالم ما را به سوی رنج و محنت و سختی خواهد برد

در سه مقاله  قبل گفته شد که باورها قبل از هر چیز دیگر در موفقیت و پیروزی و رسیدن به هدف نقش دارد حالا باید بدانیم باورها چگونه تشکیل می شوند و راه مقابله با آن را دریابیم تا بتوانیم باورهای مخرب و عقب مانده و کهنه را دور بریزیم و باورهای ثروت ساز را با آن جایگزین کنیم

هر شخصی در ذهن خود باورهایی دارد که به مرور زمان آنها را پرورش داده و به آنها ایمان دارد گاهی این ایمان به صورتی کاملا پنهان در ضمیر ناخودآگاه جا خوش کرده و فقط تاثیر خود را بر زندگی شخص می گذارد، باورها به صورت مستقیم بر نوع زندگی افراد تاثیر می گذارد

بیشتر مردم در مورد باورهایی که دارند اطلاعی ندارند و فکر می کنند زندگی همین است که هست و به هیچ وجه فکر هم نمی کند که با کمی تغییر در باورها می تواند زندگی خودش را متحول کند

ما در این مقاله سعی داریم بگوییم باورها چگونه تشکیل می شوند و چگونه می شود از دریافت باورهای غلط بیشتر جلوگیری کرد

نکته اول که در مورد باورها باید بدانیم این است که باور ها از بین نمیروند تنها کم رنگ می شوند به صورتی که دیده نشوند و در واقع توجه ذهن به سمت باوری دیگر جلب می شود

بیشتر باورهای انسانها از دوران کودکی شکل می گیرد و در ضمیر ناخودآگاه ثبت می شود پدر و مادر اولین کسانی هستند که باورهای یک شخص را می سازند و به آن بال و پر می دهند.

بحث های داخل خانواده از هر شکل موجب به وجود آمدن باوری در ذهن کودک می شود و از آنجا که با رشد کودک ضمیر ناخودآگاه در کودکی باقی می ماند و به اصطلاح آن را کودک درون می نامیم رشد نمی کند پس دانایی که انسان کامل را ندارد و نمیداند که این سخنها و باورها لزوما به درد شخص نمیخورد پس آنها را در خود نگه می دارد و همواره با شخص باقی می ماند

کسی که در خانواده فقیری به دنیا آمده باشد و صحبتهای روز مره خانواده در مورد سختی به دست آوردن پول است این باور را در ذهن کودکش می سازد که پول در آوردن سخت است این موضوع به خانواده های کم درآمد محدود نمی شود گاهی در خانواده های متوسط و پولدار هم به صورت ناخودآگاه این باور به ذهن فرزندان تزریق می شود هنگامی که شخصی پولدار در مقابل خواسته فرزند مقاومت می کند و حرفهایی از این قبیل می زند که(( مگر پول علف خرس است، پول زیر پای فیل است ، برای به دست آوردن پول باید خیلی زحمت بکشی ، الکی که پول به آدم نمی دهند، خدا که پول را از بالا به پایین نمی آندازد)) باعث می شود که فرزند باور کند که واقعا پول در آوردن سخت است

افراد دیگر خانواده نیز به همین ترتیب تاثیر زیادی در روند شکل گیری باورها دارند و با تکرار افکار خود به شکلهای مختلف بر باور ما در دوران کودکی تاثیر می گذارند

جامعه ، مدرسه و دوستان از دیگر تاثیر گذاران بر باور انسانها هستند. وقتی در مدرسه برای نوشتن انشا به دانش آموز می گفتند که در مورد این که علم بهتر است یا ثروت بنویسید. در ابتدا کودک دچار یک تناقض میگردید که واقعا کدام یک نسبت به دیگری برتری دارد و این درحالی بود که مقایسه این دو با هم از اساس و بنیان اشتباه بود ، چرا که شخصی که علم دارد و ثروتی ندارد نمیتواند از علم خود استفاده کافی و وافی ببرد و کسی که ثروت دارد و علم ندارد به زودی ثروت خود را به علت نادانی از دست خواهد بنابراین علم و ثروت باهم لازم و ملزوم یکدیگر هستند.

مسئله اصلی این است که اگر دانش آموز مینوشت که علم بهتر است مورد تشویق قرار می گرفت و تحسین ها به سمتش سرازیر می شد و اگر دانش آموزی می گفت که ثروت بهتر است او را تحقیر می کردند و به این صورت ثروت را از درجه ارج و منزلت پایین می آوردند و به خرد دانش آموز می دادند که در هر صورت ثروت خوب نیست

عرف جامعه و دیدگاه آنها نیز میتواند به صورت بسیار زیادی در شکل گیری باورها تاثیر بگذارید وقتی در جامعه پولدارها را انسانهای خوبی نمیدانند فردی که در این جامعه زندگی می کند به صورتی غیر ارادی مورد هجوم افکار محیطی قرار می گیرد و باورها را در ذهن خود پرورش می دهد

عمدا از مثالهای منفی استفاده شد زیرا بیشتر مردم دنیا نسبت به ثروت ذهنیت خوبی ندارند و صد البته که همه آنها برای به دست آوردن ثروت و پول تلاش می کنند و هر چقدر بیشتر داشته باشند باز هم می خواهند

کسانی که می گویند ثروت خوب نیست تنها دروغگویانی هستند که به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه می خواهند ثروت را از دیگران دور کنند

بیشترین تاثیر را در شکل گیری باورها رسانه ها ایفا می کنند. رسانه ها با ساخت و تولید مهندسی شده سریالها و فیلمها و مستندهای مختلفت و همچنین برنامه های متنوع باورهای ما را در کودکی بزرگسالی و حتی در کهنسالی شکل می دهند و به جرات می توان گفت خطرناک ترین ابزار برای ضمیر ناخودآگاه رسانه ها به حساب می آیند.

در تلویزیون دائم سریالهایی پخش می شود که در آن انسانهای پولدار و ثروتمند انسانهای بد و بدجنس و خلافکار هستند و انسانهای فقیر و ندار ادمها بسیار مهربان و دوست داشتنی و به این شکل به باور ضمیر ناخودآگاه می رسانند که پولدارها انسانهای بدی هستند

این مسئله نه تنها به کشور ما محدود می شود که در همه کشورهای دنیا یکسان است اگر به فیلمهای پر فروشی مثل تایتانیک، مرد عنکبوتی و کارتون معروف رابین هود نگاهی بیاندازیم به این موضوع به راحتی پی خواهیم برد در واقع کارگردانها و تهیه کننده های این فیلم ها با ساختن این دسته از فیلم ها خود ثروتمند می شوند اما به مردم می گویند که ثروت و ثروتمند بد است

هر باور بدی به تنهایی می تواند زندگی شخص را دچار بحرانهای شدید کند. کسی که باور دارد برای راه اندازی کسب و کار به سرمایه زیادی نیاز دارد و اکنون خود سرمایه ای ندارد هرگز پولدار نخواهد شد زیرا ایده هایی که به ذهن این شخص می رسد همگی به سرمایه های زیاد نیازمند هستند

کسی که باور دارد ادمهای پولدار شخصیت های بد و کلاه برداری هستند پولدار نخواهد شد مگر از راه کلاهبرداری و این باور بسیار خطرناک است

با این همه هجمه فکری محیطی چه کاری باید انجام داد

بهترین راه حل کنترل ورودی ها است. اگر می توانید تلویزیون را از منزل دور کنید و به جای آن از فیلمها و مستند های انگیزشی و آموزشی استفاده کنید. تا می توانید از اخبار دوری کنید تردید نکنید اخباری که به درد شما می خورد به گوشتان خواهد رسید و شما از آنها مطلع خواهید شد هرگز به صفحه حوادث روزنامه سر نزنید آنها علاوه بر تخریب روحیه شما را به مدار فقر هدایت می کنند

از افراد منفی نگر دوری کنید و زمان کمتری را با آنها بگذارنید اگر این افراد به شما خیلی نزدیک هستند با آنها کمتر بحث کنید

سعی کنید از اهنگ های مثبت استفاده کنید آهنگ هایی که متن و آهنگ شاد و مثبت هستند آهنگهایی که متن منفی دارند به دلیل تکرار زیاد تاثیر زیادی بر باورها می گذارند

در آینده مطالب بیشتری در مورد باورها خواهیم نوشت

به امید سربلندی و پیروزی همه دوستان و عزیزان موسسه اسرار معماری کیهان